اس ام اس عاشقانه


اس ام اس عاشقانه (۱۸)


زندگی مثل دیکته است ، هی غلط می نویسیم و هی پاک می کنیم ، دوباره می نویسیم و باز پاک می کنیم ، غافل از اینکه یه روز داد می زنند ورقه ها بالا !

*******

اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد بدون کار خدا بوده ! اگه بی محابا دلها از دستها بهم گره خورد بدون کار خدا بوده ! اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده ! حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهایی خفه ات کرده شک نکن تنها مرحمت خداست که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آورده .


بودنم را هیچ کس باور نداشت ، هیچ کس کاری به کار من نداشت ، بنویسید بعد مرگم روی سنگ با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ ، آنکه خوابیده در این گور سرد بودنش را هیچ کس باور نکرد .

*******

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد ، دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلامش مرا در عشقش غرق می کند ، دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد ، دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند ، دلم برای کسی تنگ است ، دلم برای تو تنگ است .

*******

چراغ دل تاریکم از این خانه مرو ، آشنای تو منم بر در بیگانه مرو ، شمع من باش و بمان نور ز تو اشک ز من ، جانفشان تو منم در بر پروانه مرو ، سوختی جان مرا آه مکن ، اشک مریز ، از بر عاشق دلداده غریبانه مرو .

*******

از جرم عشق گر پیش کسم راه نیست ، یا رب تو آگهی که محبت گناه نیست .

*******

زندگی تلخ ترین خواب من است ، خسته ام ، خسته از این خواب بلند .

*******

هر وقت نتوانستی کسی را فراموش کنی بدان هنوز تو در خاطرش هستی .

*******

شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ، دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ، به من می گفت تنهایی غریب است ببین با غربتش با من چه ها کرد ، تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد ، او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد .

*******

انجماد قلب ها را از خشک سالی چشم ها می توان فهمید ، چشمی که گریستن نمی داند ، زیستن نمی تواند .

*******

آن سوی دلتنگی ها همیشه خدایی هست که داشتنش جبران همه نداشتن هاست .

*******

بی تو آغاز می کنم من روزهای زرد را ، اشک و آه و ناله ها و درد را ، می نویسم بی تو بودن های من پایانم است ، بی تو حامل می شوم اندوه و اشک سرد را .

*******

در من ترانه های قشنگی نشسته اند ، انگار که از نشستن بیهوده خسته اند ، انگار سالهای زیادیست … ، امید خود را به این ترانه بسته اند .

*******

تو با آواز خود شب را شکستی ، ولی من بی دریچه مانده ام باز ، هوای پر زدن هایم کجا رفت ؟ ز یاران باز هم جا مانده ام باز .
*******
اگه ۱ کتیبه با ۱۰۰۰ تا خورشید داشته باشم ، همه ی خورشیدها رو میگردم تا یه جایی به تو برسم !

*******

نه از قایق می نویسم ، نه از زخم شقایق می نویسم ، به یاد لحظه های با تو بودن ، به یاد آن دقایق می نویسم .

*******

گر ز جهان بگذرم از تو نخواهم گذشت ، سر رود از پیکرم از تو نخواهم گذشت ، مردمک چشم من نقش تو بر خود گرفت ، ور همه جا بنگرم از تو نخواهم گذشت .

*******

مهربانی نقش هر نقاش نیست ، هر که نقشی را کشید نقاش نیست ، نقش را نقاش معنا می دهد ، مهربانی نقش یار است ، حیف که یار نقاش نیست .

*******

پای من خسته از این رفتن بود ، قصه ام قصه ی دل کندن بود ، دل که دادم به یارم دیدم ، راهش افسوس جدا از من بود .

*******

پیش بی درد دمی صحبت از درد مکن ، شاخ سبز دلت را به خطا زرد مکن ، مرد اگر نیست در آن شهر ولی کوه که هست ، تکیه بر کوه کن و تکیه به نامرد مکن .

*******

اگر شیری درنده در برابرت باشد بهتر از آن است که سگی خائن پشت سرت باشد .

*******

این چرخ فلک عمر مرا داد به باد ، ممنون توام که کرده ای از من یاد .

*******

من آن ابرم که می خواهد ببارد ، دل تنگم هوای گریه دارد ، دل تنگم غریب این در و دشت ، نمی داند کجا سر می گذارد .

*******

قلمی خواهم ساخت از نی باغ بهشت ، جوهر از شیشه ذات ، کاغذ از صفحه دل ، نور از شمع حیات ، تا بنویسم همه جا نام زیبای تو را .

*******

غربت را نباید در الفبای شهر غربت جستجو کرد ، همین که عزیزت نگاهش را به طرف دیگری کرد ، تو غریبی .

*******

سلام عزیز مهربون اجازه هست بشم فدات ، اجازه هست تو شعر من اثر بذاره خنده هات ، شب که میاد یواش یواش با چشمک ستاره هاش ، اجازه هست از آسمون ستاره بچینم برات ؟

*******

در آن غمگین غروب سرد تو از شهرم سفر کردی ، نگاهت برق طوفان بود و من افسوس می خوردم ، شیار گونه هایم را گل اشکم نوازش داد ، و من از تو جدا ماندم ولی ای کاش می مردم .

*******

هر وقت گلی را بو کردی هرگز بهش نگاه نکن ، چون اگه نگاهت را به خاطر بسپاره ، شوق دوباره دیدنت اون را پرپر میکنه .

*******

بر سنگ مزارم بنویسید آشفته دلی خفته در این خلوت خاموش ، او زاده ی غم بود که از خاطر دوستان گشت فراموش .

*******

در زمستانی سرد ، با دلی رفته از دست ، زیر لب می خوانم ، کاش می شد به تو گفت : که تو تنها سخن شعر منی ، تو نرو دور نشو از بر من ، تو بمان تا که نمیرد دل من .

*******

دیروز اومده بود دیدنم ، با یه شاخه گل سرخ و همون لبخندی که همیشه آرزوش رو داشتم ، گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده ، ولی من فقط نگاش کردم ، وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود .

*******

تو که رفتی پریشون شد خیالم ، همه گفتن که من دیوونه حالم ، نمی دونن که این دیوونه در فکر شفا نیست ، که هرچی باشه اما بی وفا نیست .

*******

آری این منم ، این منم همان عاشقی که بر تو جان می داد ، و تو کسی هستی که برای رسیدن به خوشبختی به روی جسدهای بی جان غرور انسانها قدم می گذاشتی ولی افسوس ، افسوس که راه ات برای رسیدن به هدف هایت اشتباه بود ، و افسوس که من برای آدمی مثل تو غرورم را شکستم ، افسوس !

*******

اکنون تو رفته ای ، من هم خواهم رفت ، فرق تو با من این است که من شاهد رفتنت بودم ولی تو … !

*******